شیطان در آینه خطرناک‌تر است

شیطان در آینه خطرناک‌تر است

امیر مهدی نعمت زاده. امیر مهدی نعمت زاده

سیاهه‌ای برای پیر پسر؛ فیلمی که انگار پیرِ کارگردانش را درآورد. از نگارش تا ساخت، توقیف تا اکران و حتی جشنواره تا قاچاق.

در این فیلم نمادهای ادبی و تاریخی را می‌توان به چشم دید. از سایه نادر، پسر شمشیر و آوازِ برگرداندن گرجستان در بزم رقص چاقو تا پسرکشی که خرد فردوسی در سرایش شاهنامه‌اش توانست نیاکان ما را با خوب و بد آشنا سازد. حتی رابطه برادران کارامازوف را در پیرنگ نزدیک‌تر و پررنگ‌تر می‌توان گفت. حال اگر حضور توده اجتماعی و انتلکت هنری را فقط معطوف به فیلم بدانیم، به غایت کافی‌ست؛ چون جامعه‌ای که ما هم می‌بینیم چنین است. اما نمادهای بصری آن‌قدر زیاد است که باید زبان سینما را بلد بود. مثلاً نورهای طبیعی بسیار کم است و فضای وهم‌خیالی بسیار. پیرمردی در خانه‌ای قدیمی قدمت سلطه‌جویی غلام باستانی است، حضور زنِ داستان یعنی رعنا وسوسه است که همه‌چیز را برای همه‌کس تغییر می‌دهد، و پایانی که یا باید تمام شود یا تکرار خواهد شد، چون این نفرت نسل به نسل به جلو خواهد رفت.

همکاری‌های درست و کافیِ همه عوامل برای خلق این اثر باعث وجود سکوت‌های درست و میخکوب‌کننده، درام روان‌شناختیِ دقیقِ فیلمنامه، ریتم بی‌کم‌وکاستِ فضا و روایت، دقت ساختاریِ کارگردان و سنگِ تمامِ طراح صحنه، میزانسن‌های کمیاب در سینمای ایران شده است. در حوزه بازیگری بهتر آن است که به فیلم رجوع کرد، چون جایی برای حرف نمی‌گذارد. اما از وسواس فیلم‌ساز هرچه بگوییم کم است؛ آیا تماشای مستند «فرازمینی‌ها» در نقطه شروع جنون، آن‌هم در تلویزیون نیمه‌سوخته شما را حیران نمی‌کند؟ آن‌هم با موسیقی متنی که شاید نوازنده ویولن‌سل، خود دیگر نیست اما همانند نشخوار فکری وارد وجود می‌شود.

این فیلم آن‌قدر درگیر فرم شده که روایت را در اختیار گرفته و مخاطب را به چالش تفکر می‌کشاند، به‌طوری‌که رفته‌رفته نه اجازه هم‌ذات‌پنداری می‌دهد و نه اجازه کنش؛ فقط تماشاگرش را میخکوب کرده و به‌عنوان همراه داستان سه ساعت در اختیار می‌گیرد.

«مردی که قانون نداشته باشه پسره» و براهنی بدین امر واقف است. کارگردانی که دیگر مرد شده و از «پلِ خواب» گذشت و برای چندین حق، چه در ساخت فیلم چه در عرضه فیلم جنگید. اینکه بسیاری نام اکتای را به نام پدرش گره می‌زنند، همان‌هایی هستند که در خلوت نیز توان خواندن شاهنامه را ندارند و اگر آنان روایتگر و مفسر بودند، امروزه پسرکشی آیین ایران بود؛ چه به دست پدر، چه به دست دیگر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه‌ها

تعداد دیدگاه‌ها: 0


  • هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.