به گزارش میانه نگار، در بهمن ۱۳۹۳، پس از بازدید معاون استاندار، شهردار، شورای شهر و پیمانکاران از تنها شهربازی شهرستان میانه، جلسهای فشرده و ۴ ساعته در فرمانداری ویژه برگزار شد. همه چیز به نظر میرسید به سمت بهبود پیش میرود: انتقادهای شدید، تهدید به جمعآوری وسایل، درگیری لفظی و در نهایت، روبوسی و امضای صورتجلسهای که وعدهی «تحول تا پایان سال جاری» را در خود داشت.
اما اکنون، در سال ۱۴۰۳، این سوال جدیتر از همیشه به ذهن میرسد: نتیجه چه شد؟
آیا آن وعدهها و تعهدات طرفین، دستکم بخشی از مسیر نوسازی و شایستهسازی شهربازی میانه را طی کردهاند؟
آیا کودکانی که آن زمان منتظر چرخوفلکهای سالم و محیطی شاد بودند، امروز خودشان پدر و مادر نشدهاند، در حالیکه همان وسایل فرسوده و محیط دلمرده هنوز هم تنها گزینهی تفریح برای نسل بعدی باقی ماندهاند؟
میانه، شهری که به زعم مسئولانش «شهرستان ویژه» نامیده میشود، همچنان از داشتن یک شهربازی مدرن بیبهره است. مکانی که باید قلب تپندهی شادی کودکان و جوانان باشد، اغلب بیشتر به انبار ضایعات شباهت دارد تا یک فضای تفریحی استاندارد. چمنها از بین رفتهاند، تجهیزات یا فرسودهاند یا ناکامل، و فضای کلی، نه برای بازی مناسب است و نه برای خاطرهسازی.
سؤال اینجاست: چرا بعد از ده سال، همچنان شهربازی میانه از حداقلهای مورد انتظار پایینتر است؟ آیا مشکل تنها در اختلافات قراردادی است یا عدم اولویتدادن به شادی و نیازهای روحی کودکان و خانوادهها در برنامهریزیهای شهری؟
وقتی حتی شهردار وقت در آن جلسه گفته بود: «هرگز خانوادهام را به این شهربازی نمیآورم»، آیا این جمله نباید زنگ خطری باشد که امروز هم در ذهن مدیران شهری زنگ بزند؟
ما فراموش نکردهایم که فرماندار وقت، با تأکید بر «شادی معصومانه کودکان»، از لزوم ایجاد فضایی در شأن خانوادههای میانهای سخن گفت. اما امروز، آیا واقعاً این فضا فراهم شده است؟ آیا پدران و مادران میتوانند با خیال آسوده فرزندانشان را به تنها شهربازی شهر ببرند، یا همچنان ترجیح میدهند مسیر چند ساعتهای را به تبریز یا زنجان طی کنند تا تجربهای بهتر نصیب فرزندانشان شود؟
در نهایت، یک سؤال ساده اما تلخ باقی میماند:
اگر پس از یک دهه، هنوز هم کودکان میانه از یک شهربازی در شأن خود بیبهرهاند، پس اساساً چه زمانی قرار است وعدهها نتیجه بدهند؟ و آیا وقت آن نرسیده که مسئولان شهری با نگاهی جدیتر، این موضوع را در اولویت کاری خود قرار دهند، پیش از آنکه بیتوجهی بیشتر، باعث دلسردی و بیاعتمادی خانوادهها شود؟
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.